عشق حاضر جواب منp46
به زور خودمو ازش جدا کردم دستمو بلند کردم بزنم یه کف گرگی بزنم تو صورتش که تو هوا گرفتش شیطون گفت:
- تقصیر خودته بهت گفتم به نفعت ساکت شی!
بچه پرو! شیطونه میگه ... ! برو بابا هی شیطونه میگه شیطونه میگه! یه کلمه از خودت بگو!
بزنم ته دیگ بشه پسره گلابی!
جیمین- بیا بریم من خستم!
- خسته نباشی! کوه کندی یا از صبح تا حالا داشتی باقالی پاک میکردی!
دستمو گرفتو من و تقریبا کشید!
- زیاد حرف میزنی!
- حداقل من حرف میزنم تو برو خودتو درست کن!
شیطون نگام کردو گفت:
- خودت ساکت میشی یا هوس کردی من دوباره ساکتت کنم!
چپ چپ نگاش کردم! رو که نیست سنگ اهکه!
پالتومو همینجوری تنم کردمو سوار ماشین شدم! چقدر سرده!
کنارم تو ماشین نشست! چشاش خمار بود! نکنه برم اون دنیا به این اعتمادی نیست!
ازش پرسیدم:
- ببینم اون بالاییه که نپرید!
منظورمو فهمید خندیدو گفت:
- نترس تو نخوریش هیچیم نمیشه!
انگار متوجه شد که سردمه چون بخاریه زد!( حالا اگه شانسه ما که بخاطر خودش بخاریه زد که خدایی نکرده سرما نخوره!😐 )
گوشیش زنگ خورد با دیدن صفحه گوشیش نفسشو فوت کردو جواب داد:
- چیه؟
- ...
- حالم خوب نیست دارم میرم خونه!
- ...
- به درک دیگه واسم مهم نیست!
- ...
- اره تقصیر منه فکر میکردم اون با بقیه فرق داره!
- ...
- من براش جز یه بازی هیچی نبودم!
- ...
- دیگه هیچی برام مهم نیست تو هم دیگه حرف نزن!
انقدر عصبی گوشی رو قطع کرد که من چسبیدم به صندلی!
دستش رو تکون داد و اهنگیو پلی کرد با شروع شدن اهنگ ماشینو از زمین کند! اهنگی که گذاشت خوب میشناختم ، با این اهنگ زندگی کرده بودم ، از این که دیدم اونم این اهنگ دوست داره یه جورایی خوشحال شدم
- تقصیر خودته بهت گفتم به نفعت ساکت شی!
بچه پرو! شیطونه میگه ... ! برو بابا هی شیطونه میگه شیطونه میگه! یه کلمه از خودت بگو!
بزنم ته دیگ بشه پسره گلابی!
جیمین- بیا بریم من خستم!
- خسته نباشی! کوه کندی یا از صبح تا حالا داشتی باقالی پاک میکردی!
دستمو گرفتو من و تقریبا کشید!
- زیاد حرف میزنی!
- حداقل من حرف میزنم تو برو خودتو درست کن!
شیطون نگام کردو گفت:
- خودت ساکت میشی یا هوس کردی من دوباره ساکتت کنم!
چپ چپ نگاش کردم! رو که نیست سنگ اهکه!
پالتومو همینجوری تنم کردمو سوار ماشین شدم! چقدر سرده!
کنارم تو ماشین نشست! چشاش خمار بود! نکنه برم اون دنیا به این اعتمادی نیست!
ازش پرسیدم:
- ببینم اون بالاییه که نپرید!
منظورمو فهمید خندیدو گفت:
- نترس تو نخوریش هیچیم نمیشه!
انگار متوجه شد که سردمه چون بخاریه زد!( حالا اگه شانسه ما که بخاطر خودش بخاریه زد که خدایی نکرده سرما نخوره!😐 )
گوشیش زنگ خورد با دیدن صفحه گوشیش نفسشو فوت کردو جواب داد:
- چیه؟
- ...
- حالم خوب نیست دارم میرم خونه!
- ...
- به درک دیگه واسم مهم نیست!
- ...
- اره تقصیر منه فکر میکردم اون با بقیه فرق داره!
- ...
- من براش جز یه بازی هیچی نبودم!
- ...
- دیگه هیچی برام مهم نیست تو هم دیگه حرف نزن!
انقدر عصبی گوشی رو قطع کرد که من چسبیدم به صندلی!
دستش رو تکون داد و اهنگیو پلی کرد با شروع شدن اهنگ ماشینو از زمین کند! اهنگی که گذاشت خوب میشناختم ، با این اهنگ زندگی کرده بودم ، از این که دیدم اونم این اهنگ دوست داره یه جورایی خوشحال شدم
- ۲.۲k
- ۲۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط